شعر طنز(عشق یعنی)
شعر طنز(عشق یعنی)
عشق یعنی ناز و اخم یک عروس
تا کند خود را برایت لوس لوس
عشق یعنی ساکت و خاموش باش
او دهد فرمان سراپا گوش باش
عشق یعنی سکه هاي بی شمار
یک هزار و سیصد و شصت و چهار
عشق یعنی قربون ماشینتم
عاشق و درمانده ی کابینتم
عشق یعنی خانه اي بالاي شهر
گر نداري تا قیامت قهر قهر
عشق یعنی جشن در تالار و باغ
رقص نور و مطرب و آهنگ داغ
عشق یعنی ده رقم لیست غذا
تا شکم هایی در آید از عزا
عشق یعنی که جهازش خوشگلی است
باقی حرفاش تماماً رو دلی است
عشق یعنی شیر بهاء .. بگذار نگم
چون که سکته می زنی جون ننم
عشق یعنی قربون پول بابات
گرچه او میگه که می میرم برات
چون که خواهی جفت گردي با کسی
گر نگیري سفت ، فوراً مرخصی
جون من خود را کمی باهوش کن
گفته جاوید را حتماً گوش کن
گربه اي را کُن از اول اختیار
بر در حجله بکن بالاي دار
زهر چشمی، هارت و پورتی ، ها ببم
کیسه گردد ماست هایش بد رقم
چون از اول گر نهی دیوار کج
تا اواخر می شود رفتار کج
نظر بده تا دلی را شاد کنی
نظر ندادی الهی باد کنی




